معارف اسلامی
جهان بینی: نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان هستی عرضه میدارد و زیر ساخت و تکیه گاه فکری آن مکتب بشمار میرود را جهان بینی گویند
حکمت:1-حکمت علمی ( دریافت خط مشی زندگی آنچنانچه باید باشد) 2- حکمت نظری(دریافت هستی آنچنانچه هست
جهان بینی: به معنی جهان شناسی است
بیشتر حیوانات جهان احساس دارند
جهان بینی: 1-تجربی 2- فلسفی 3- دینی
علوم تجربی مکتبی بر دو چیز است 1- فرضیه 2- آزمون
بزرگترین مزیت کشفیات علوم تجربی اینست که که دقیق – جزئی و مشخص باشد
علوم تجربی در تعقیب علتها و سببها و یا در تعقیب معلومها و اثر عملا تا حد معینی پیش میرود و بعد به نمیدانم میرسد
جهان بینی تجربی جز شناسی است نه کل شناسی
چهره جهان روز بروز تغییر میکند چون بر فرضیه و آزمون میتنی است نه بر اصول بدیهی اولی عقلی
جهان بینی تجربی یک جهان بینی متزلزل است چون بر فرضیه آزمون وخطا استوارشده و از پاسخگویی به مسائل عاجز میباشد
ایدئولوژی نیازمند نوعی جهان بینی است که:
اول به مسائل اساسی جهان شناسی که به کل جهان مربوط میشود پاسخ میدهد نه به اجزایی خاص
2- ثانیاً یک شناسایی پایدار و قابل اعتماد و جاودانه بدهد نه یک شناسایی موقت و زودگذر.
3- آنچه ارائه می دهد ارزش نظری و واقعیت نمایی داشته باشد نه حرفاً عملی و فنی.
* جهان بینی فلسفی:
دقت جهان بینی تجربی را ندارد در عوض به سلسله اصول متکی می باشد و آن اصول اولاً بدیهی و برای ذهن غیرقابل انکارند و با روش برهان و استدلال پیش می روند و ثانیاً عام و دربرگیرنده اند و به اصطلاح فلسفه ار احکام موجودند. طبعاً از نوعی جرم برخوردار است و آن تزلزل و بی ثباتی جهان بینی تجربی در فلسفی دیده نمی شود و هم محدودیت جهان بینی عقلائی و فلسفی است.
جهان بینی مطلوب و عالی آن جهان بینی است که:1- نخست قابل اثبات باشد 2-به حیات و زندگی معنا بدهد 3- آرمانورز و شوق انگیز و آرزو پرور باشد 5- قدرت تقدس بخشیدن به هدفهای انسانی و اجتماعی را داشته باشد 6- تعهد آور و مسئولیت ساز باشد
* جهان بینی توحیدی:
یعنی درک اینکه جهان از یک مشیت طلبی حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر وجود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آنها استوار است. جهان بینی توحیدی جهانی یک قطبی و تک ‚حوری است
* جهان با یک سلسله نظامات قطعی که سن الهیه نامیده می شود اداره می شود.
* جهان بینی توحیدی با نیروی منطق و علم و استدلال حمایت می شود.
* جهان بینی توحیدی به حیات زندگی، معنی و روح و هدف می دهد
* جهان بینی توحیدی تنها جهان بینی است که در آن تعهد و مسئولیت افراد در برابر یکدیگر مفهوم و معنی پیدا می کند.
جهان بینی اسلامی:
جهان بینی اسلامی چهان بینی توحیدی است، توحید در اسلام به خالصترین شکل و پاکترین طرز بیان شده است.
از نظر جهان بینی توحیدی اسلامی، جهان یک آفریده است و با عنایت به مشیت الهی نگهداری می شود. اگر لحظه ای عنایت الهی از جهان گرفته شود نیست و نابود می شود.
تعریف علت:
می توان گفت که علت چیزی است که از وجود آن، وجود چیز دیگیری بنام معلول پدید می آید
پیدایش پدیدیه از دو فرض زیر بیرون نیست.
1 – از روی اتفاق پدید آمده است. 2 – اثری است از وجود دیگری که این پدیده به آن وابسته است.
رابطه علیت رابطه ای است وجودی، عینی و خارجی، نه ذهنی پس هر گاه علت تامه یعنی علتی که همه شرایط پیدایش و کمالات معلول را به یگانه ای واجد است. در خارج از ذهن تحقق باید معلول ضرورتاً تحقق می یابد.
اصل علیت یک اصل عقلی است که از حقایق عینی نشات گرفته است.
* اقسام علت: 1- علت تام و ناقص 2- بسیط و مرکب3- حقیقی و غیر حقیقی 4- قزیب و بعید 5- داخلی و خارجی
رابطه علت و معلول: 1- رابطه ضرورت میان علت و معلول 2- رابطه سخنیت 3- استحاله بقای معمول بدون علت تامه
* ممکن الوجود: موجودی که وجودش از دیگری وابسته غیر باشد ممکن الوجود است.
وجوب: عبارت است از استقلال در وجود قیام به خویشتن و وابسته نبودن به دیگری واجب الوجودی است مستقل قائم به ذات و بی نیاز از غیر
* اثبات وجود خدا:
* از راه برهان امکان وجوب به اثبات وجود خداوند می نوان پرداخت من با گوش می شنوم با چشم می بینم و لمس می کنم همه اینها علم حصولی است هم اکنون به دیگران اخساس محبت دارم نسبت به خودم آگاهی دارم هم اکنون به نصف خودم علم دارم علم حضوری در حالتی که علت پدیده را ممکن الوجود بنیگاریم.
* دو فرض قابل تصویر است یکی دور و تسلس و وجود واجب الوجود اثبات نمی شود مگر مثل ابن سینا ثابت کنیم دور و تسلسل هر دو باطل هستند و سلسله ممکنات سرانجام بالضروره باید بوجودی مستقل و قائم به ذات و خلاصه واجب الوجود منتهی می شود و ممکن است به ذات الوجود نرسد.
* دور که با اسلال دوگونه است 1- ( دور مضمر و دور با واسطه ) 2- دور مفترخ ( دور بدون واسطه )
از آنچه گذشت در مییابیم:
الف – با علم حضوری و حصولی درنگ میکنیم ممکن الوجود یا پدیده وحود دارد. ب – هر ممکنی ضرورتا نیازمند و واسطه به علتی است. ج – سلسه این ممکنات با علت ها سرانجام به علت العلل یا واجب الوجود میرسد
به عقیده ما پیروان صدر المتالهین حرکت در جوهر، وجود و تحقق دارد زیرا وجو اهعراض برابر تابع جوهر است و چون عرض را که تابع است میبینیم که تغییر و حرکت دارد باید بپذیریم جوهر که متبوع و تکیه گاه وجودی عرض است خرکت دارد که علت حرکت عرض شده است.
نتایج حرکت جوهری: 1- اثبات ذات قیوم خداوند. 2- غایت حرکت ( معاد ) 3- زمان، بعد چهارم ماده. 4- قیامت مسئله ای متحصر به کره زمین و انسانها نیست بلکه امری است کیهانی و در سطح تمام کائنات مادی
حرکت جوهری اختصاص به عالم ماده دارد زیرا حرکت از خواص و اعراض ماده است و در آنجا که ماده ای نباشد حرکتی هم وجود ندارد بنابراین در موجودات غیر مادی یعنی مجردات حرکت و یا حرکت جوهری ندارد.
پس اگر حرکت در ذات و جوهر جسم باشد و زمان هم از حرکت پدید میآید ماده سه بعد پهنا، درازا، دارد و بعد دبگر آن زمان است.
برهان نظم:
برهان نظم دو مقدمه دارد: 1-جنبه حسی و تجربی 2-صد در صد عقلی
ویژگیهای برهان نظم:
1-برهان نظم از یک نظرپایه حسی دارد و از نظر دیگر به شکل ریاضی میتوان ثابت کرد.2-برهان نظم نیاز به اثبات در سراسر جهان ندارد. 3-برهان نظم یک برهان پویا است هرکشف تازه دلیلی بر اثبات خداست.3-برهان نظم پیوند و عشق عمیقی میان خالق و مخلوق ایجاد میکند.4- قرآن کریم بیش از هر چیز به برهان نظم تکیه دارد و بویژه در توحید ربوی.
* تکیه برهان نظم بر این است که:
* آفریدگار جهان یک مبدا بزرگ علم و قدرت است.
برخلاف مادیون که جهان را زاییده بیشعور میدانند.
تعریف نظم: نظم یعنی گردآوردن اجزای متفاوت با کیفیت و کمیت.یژهای در یک کجموعه به طوریکه همکاری و هماهنگی آنها یک هدف معینی را تامین کند.