نگاهی به علل عقب ماندگی مشرق زمین:
1)علل عقب ماندگی از منظر دانشمندان:
برای آنکه باعلل عقب ماندگی ایران بیشـتر آشناشـویم به نقـل سـخنان دانشـمندان ومحقـقانی که دراین راه زحمات وتـلاشهای زیادرامتـحمل شده اند می پـردازیم:
نظر ابن خلدون ـ مورخ:
وی خودخـواهی ،خودمـداری وفـزون طلبـی حکومـت های عـالم اسـلام رایـکی ازعوامل فروپاشی تمدن اسلامی می دانست.
نظرجورج سارتن:
جورج سارتن نویسنده اثر حجیم تاریخ علم”آیین مدرسی”راعامل افول علمی مسلمین می داندامااواین آیین رامشکل کلی علم درقرون وسطی می داند. پیش ازصده دوازدهم یکی ازگروه های شرقی،یعنی مسلمانان درشرق وغرب بطورچشمگیری برتر ازدیگران بودند. بنابراین مسلمانان درپیشاپیش بشریت قرار داشتند. ازصده دوازدهم به بعد،به تدریج رجحان به دنیای لاتین منتقل شدواین جریان تاصده شانزدهم کامل شد پس ازآن علم غربی باگامهای بلندشروع به رشدکرد درحالی که تمدن شرقی درحال وقفه ماندوروبه زوال گذاشت . اختلافات حرکت دوتمدن شرقی وغربی پس ازآن بطور روزافزونی افزایش یافت چندانکه پس از اندک زمانی مقایسه بین این دوتمدن سودی نداشت.
توضیح اینکه چرااین اتفاق افتادبسیار ساده است وآن این است که مردم شرق وغرب درمعرض آیین مدرسی قرار گرفتند،مردم غرب ازآن بدرآمدند،ولی شرقیان شکست خوردند.
دکتر عبدالهادی حائری:
محققینی توانسته اندفراترازحمله مغولان بروندبعنوان مثال مرحوم دکترحائری ضمن اشاره به پیشرفت های شگرف مسلمین می نویسد:آن خلاقیت وکنجکاوی
علمی مسلمانان صده های آغازین اسلام رفته رفته دچارکندی وایستادگی گردید. دلیل کندی وتوقف مسلمین راحائری بوجود آمدن تضادفکری میان فلاسفه وسنت گرایان مذهبی می داند. کارزاری سهمگین میان هواخواهان آزاد اندیشی،مانندفیلسوفان وصوفیان،وابستگان برقراری باورهاواندیشه های یکپارچه ویکنواخت برپاگردیدوبرای صده های دراز بدرازاانجامید.
هنگامیکه سلجوقیان امپراتوری پهناور خویش رابنیاد نهادندسیاست همسازی درمیان همه مسلمانان راپیشه خودساختندواین سیاست باکوشش خواجه نظام الملک طوسی وازراه پایه ریزی مدرسه های نظامیه دربسیاری ازسرزمینهای اسلامی توانست به مورداجراء درآیدوهمین سیاست نیز بودکه آماج بنیادی خودرادرمنکوب ساختن آزاداندیشی وگرایش به دانشهای گوناگون جستجوکرد،درحقیقت همانگونه که طیباوی می آورد،پدیدآمدن آن رشته ازمدرسه های نظامیه به معنی پیروزی علوم مذهبی رسمی برحکومت طبیعی وفلسفه نظری بود. البته این استدلال مرحوم حائری رانویسندگانی همچون دکترمهدی فرشادودکتر ذبیح الله صفامعرفی ومطرح کرده اند.
دکتر رضا منصوری:محقق وفیزیکدان:
دلایل توقف رشدتمدن اسلامی ورکودهولناک هشت قرنی درجوامع اسلامی،طبیعتا بسیار پیچیده ومتنوع است اما چند نکته دراین میان بسیاربارز است حاکمیت ترکان ظاهر گراکه تظاهربه فضل رادرجامعه رشد دادند.مغولان که مدنیت رانابودکردندوتنهاازترس ستارگان وافلاک به منجمان احترام گذاشتندوسپس تیمور وحکومت های پیروترک ـ مغول قطعا درتوقف رشدجوامع اسلامی ورکودمدنیت موثر بوده است.
2)عوامل خارجی وتهاجمات مرتبط:
علاوه برعوامل ومشکلات داخلی،عوامل دیگر ازجمله تهاجمات خارجی کشورهاواقوام مجاورمطرح می باشندتهاجماتی که باورودبه داخل ایران باخرابیهای زیادی همراه بودحملاتی که درموردآن بسیار گفته ونوشته شده است ولی لازم به ذکراست که این حملات خارجی درآن مرحله بزرگترین عامل خارجی درافول عصرطلائی می باشند. سلطان محمود غزنوی درمذهب حنفی بسیار سخت گیربودوباپیروان دیگرمذاهب وفلاسفه واندیشمندان باشدت وسختی عمل می کردوجمع کثیری رابه اتهام بددینی به قتل رساند. ازجمله وقتی مجد الدوله پس ازشکست ازسپاهیان محمود،دستگیرواسیرشدجمعی ازیاران اورابه اتهام باطنی بودن ودشمنی باعباسیان بدارآویخت وبسیاری ازکتابها راسوزاندوبقیه آنراکه صدبار (شتر)کتاب بود،تصاحب نمود.
درزمان اوتعقیب وقتل افرادبه اتهام داشتن عقاید
مذهبی وفلسفی(که ازناحیه حکومت ممنوع اعلام گردیده بود)آغازگردید وسلطان محمود بسیاری رابه این اتهام به قتل رسانیدوکتب زیادی رادرزمینه فلسفه ونجوم ومذهب(مذاهب مخالف رای حکومت)به آتش کشیدوازمیان برد. یکی ازخاطرات بسیارتلخ آتش زدن کتابخانه همدان،سوزاندن اثری ازابوعلی سینارحمه الله علیه که درنقدمکاتب فلسفی موجودآن زمان باعنوان منطق مشرقیه در70جلدرحلی بود. ولی متاسفانه مقدارکمی ازیک جلدآن برای ماباقی مانده است. پس از سلطان محمود غزنوی اینگونه حملات باهجوم اقوام مغول وتارتار،تیمور،ایلخانان وسلجوق ادامه یافت . اگرمیبینیم خواجه نصیرالدین طوسی وغیره . . .
توانستندکه مراکزی راهمچون رصدخانه مراغه رابوجود آورند،به خاطر زیرکی خواجه دراستفاده ازعلاقه وترس حاکمان فوق الذکرنسبت به پیشگویی های نجومی بوده است.
انعطاف پذیری ومهارتهای طوسی در پیشبرد علم نجوم جدیدازمسیر وراه تحقیقات وآثار طوسی وشاگردانش درالموت ومراغه می گذرد. مسیری که ازآتن به اسکندریه،بغداد دمشق و. . . می گذردازدربارخلیفه هاوآزمایشگاههای قرون وسطی مرکز علمی جهان بشمار می رفت. زبان عربی مترادف باآموزش وعلم بود. دانشگاههای جدید،جبر،ستاره شناسی وحتی اعتقادبرتجربی بودن علم،همه وهمه ازاین عصر طلائی نشات گرفته اند. جمیل راقب،پروفسور تاری علم دردانشگاه اکلاهمامی گوید:اروپاحتی به گرد پای آنچه درجهان اسلام تاسالهای1600(میلادی)روی داد،نمی رسید. بنظرمورخین،ورودعلم جهان اسلام به اروپای غربی بودکه باعث رنسانس وانقلاب علمی گشت.
به قول دکتر عبدالحمید صبرا،استادبازنشسته دانشگاه هاروارددرتاری علوم عربی،تمدن هاصرفا باهم تصادم نمی کنندبلکه آنها ازیکدیگرمی آموزند واسلام یک نمونه بارز دراین زمینه است. نزدیکی علمی یونان واعراب یکی ازبزرگترین وقایع تاری بشری است. ابعادونتایج آن نه فقط برای اسلام که برای اروپا وکل جهان عظیم بوده اند. مورخین هنوز اطلاعات ناچیزی ازاین عصر طلایی دراختیار دارند. آثار کمی ازخلال آثار علمی ارزشمندآن دوره ازعربی ترجمه شده است وهزاران دست نوشته هنوز توسط محققین خوانده نشده اند. به قول دکتر صبرا،مطالعه وبررسی تاری علوم اسلامی حوزه ای است که هنوز آغازنشده است. محققین ازاین که وقایع اخیر جهانی،تاری غنی علمی اسلام رامخدوش کرده است درعذابند.
درطول تاری،اسلام مشوق علم وآموزش بوده است. دکترعثمان بکراز فعالین مرکز تفاهم اسلام ـ مسیحیت دردانشگاه جورج تاوون می گوید:هیج تضادی میان علم واسلام نیست. دکتر فاروق البیض،زمین شناس دانشگاه بوستون ومشاور علمی انورسادات،
رئیس جمهور سابق مصر معتقد است که دانش بخشی از اعتقادات ماست. هرچه بیشتر می آموزید شواهد بیشتری ازخداوند می بینید. عصر طلایی اسلام درقرون هفتم وهشتم میلادی از شبه جزیره عربستان فراتر رفت واز ایران تااسپانیا رافتح ک کرد. دراین گذر،اسلام توانست آثارسقراط،ارسطو،دموکریتوس، فیثاغورس،ارشمیدوس وبقراط رانیز فتح نماید. دکتر دیوید لیندبرگ،مور علوم باستان دردانشگاه ویسکانسین می گوید:هنر یونانی توسط ارتش اسکندر کبیر وهمچنین اقلیتهای مذهبی همچون فرقه های مسیحی به شرق یونان گسترش یافت. فاتحین مسلمان پس ازفتح هرکشور ازاندیشمندان همان کشور برای اداره آنجا استفاده نمودند.
در این روند مسلمانان آموزه های یونانی راجذب کردند،آموزه هـایی که هنـوز به غـرب منتقل نشده بودویـاحتی هنوز به لاتیـن نیز
ترجمه نشده بودند.برداشت غرب ازدانش یونان دراین مرحله برداشتی سطحی بود،درحالی که شرق تمامی آن دانش رافراگرفته بود.درقرن نهم(میلادی) مامون خلیفه عباسی،موسسه ای رادربغدادتحت نام”بیت الحکمه”برپاداشت که درآن دست نوشته های یونانی به عربی ترجمه می شد.المجسطی ترجمه کتاب بطلمیوس،
جزءاولین آنهابود.بطلمیوس دراین کتاب عالمی راتوصیف کرده است که درآن خورشید ،ماه،سیارات وستارگان به دور زمین می چرخند. المجسطی اساس کیهان
شناسی برای پانصد سال بعد گشت.مسلمانان،مسیحیان،یهودیان،همه درطول این پانصد سال دریک گستره وسیع جغرافیایی درشکوفایی علم،هنر،طب وفلسفه شرکت جستند.این روند درقـرون10و11میـلادی باظـهور سه متفکر بزرگ به اوج
خود رسید:هیثم،بیرونی وابن سینا.ابن هیثم درسال965(میلادی)دربغداد متولدشد.تجارب وآزمایشات اودرحوزه نور،بنیان علم نور شناسی نوین است.هیثم
همچنین اعتقاد داشت که علم می بایست برپایه تجربه واستدلالات فلسفی استوار گردد.به قول دکتر لیندبرگ، هیثم راباارشمیدوس،کپلر ونیوتون همتراز می دانند.بنابر نظر محققین،گرایش به فراگیری علوم دردوران اولیه اسلام به چند علت بوده است،یکی اینکه درپرتوکشفیات علمی،انسان به وحدت وجودکه پیام دین اسلام است پی خواهد برد.ازمحمد ابن رشدفیلسوف وآناتومیست قرن13(میلادی)نقل می کنند که هرکس که علم تشریح بخواند،ایمانش به قدرت ویگانگی خداوند متعال فزون گردد.به قول دکتر دیوید کینگ،نویسنده کتاب نجوم درخدمت اسلام(1993) اسلام ازمعدودمذاهب تاری بشری بوده است که درآن،راهکارهای علمی درانجام فرایض دینی مورداستفاده قرار می گرفته است.
فهرست مطالب:
1)نگاهی به علل عقب ماندگی مشرق زمین ازدیدگاه دانشمندان
2)جستجوی علل عقب ماندگی کشورهای اسلامی درعلم
3)علت عقب ماندگی ایران