رستاخیز
مذهب زرتشت نیز مانند همه مذاهب دیگر، از دو بخش کتاب و سنت تشکیل شده است، کتاب آسمانی زرتشتیان «گاتاها» نام دارد که پیام های آسمانی بوده، کتاب دینی مزدا پرستان را تشکیل می دهد و کتاب هایی که از زمان اشوزرتشت تا کنون توسط موبدان بزرگ از روی ضرورت اجتماعی و سیاسی زمانه نوشته شده را مجموعاً «اوستا» می نامند و سنن و آداب و رسوم و امداد و ادعیه و دستورات مذهبی زرتشتیان را تشکیل می دهد. خوشبختانه بخش دینی(کتاب) از سنت (بخش مذهبی) ما به روشنی قابل تفکیک است. باورهایی که در این دو بخش مشاهده می شود را نیز می توان به سادگی از یک دیگر جدا نبود.
اصولاً برقراری داد و راستی و آزادی و خلاصه همه ی نیکی ها در جهان آرزوی همه انسان ها بوده و می باشد و «امید» مهمترین پایه ی معنوی هر انسان و هر جامعه ای است که مردم را زنده و شاداب نگاه می دارد و انرژی می افزاید و پویایی می دهد. سو (Su) به معنی، «سود رساننده» بوده و این مفهوم اولین بار در گاتاها مطرح می شود و اشوزرتشت خود را سوشیانت می داند. در گاتاها سینا آبه ی 34 بند 13 می فرماید :«ای مزدا اهورا، راهی را که به من نشان دادی راه آموزش «سوشیانت هاست» که «نیکی» در پرتو «راستی» و شادمانی بدست می آید. » بر اساس این باور سودرسان ترین و خیرخواه ترین فرد هر زمانه را باید سوشیانت آن زمان دانست.
و هر کس در هر مقامی می تواند با کوشش و پشتکار و پرورش اخلاقیات و خصوصیات انسانی در خود و دانش اندوزی و برخورداری از خرد و وجدان خویش به این مقام والا برسد و سوشیانت زمان خود گردد. در «سینا» اولین و نزدیک ترین بخش اوستا به «گاتاها» که توسط دین باوران و شاگردان اشوزرتشت نوشته شده نیز آمده:«وظیفه ی سوشیانت پاک کردن جهان از بدی و ترویج آئین «راستی» و «نیکی» است» در بخش هایی از اوستا نیز آمده که سوشیانت«استوت ورت» یعنی رستاخیز کننده و «واخشیت نهنگهه» خیلی خوشبختی افزا خواهد بود. از این دیدگاه نیز مذموریت سوشیانت بر انداتن دروغ و ناراستی و برقراری نیکی از راه راستی و شادی و نه از راه جنگ و خونریزی و راه های قهرآمیز و غیر انسانی می باشد.
و اما اندیشه، موعود پایانی یا اوشیدر» در بخش های بعدی اوستا در مذهب زرتشت وارد شده است. عقیده ی ایرانیان باستان بر اسن بود که اشیدرماه، اشیدر بامی در آخر سوشیانس سه پسران اشوزرتشت هستند که هر هزار سال به ترتیب به دنیا می آیند و هنگامی که سوشیانس ظهور کند رستاخیز کند و سرتاسر جهان را پاکی و نیکی فرا خواهد گرفت و عدل و داد و راستی و خوشبختی همه گیر خواهد شد. و اما بعد از جمله ی اعراب، این عقیده در بین زرتشتیان به صورت امید به آمدن «شاه بهرام که در بین زرتشتیان تجلی کرده است: البته منظور زرتشتیان«بهران ایزد» ایزد یا فرشته بهرام است که در حالت انسانی شایسته، شهور خواهد کرد و عدل و داد و راستی و نیکی را در جهان برقرار خواهد نمود.
ولی دانشمندان دین عقیده دارند که چون بهرام گور آخرین پادشاه ساسانیان بوده که در دوره ی او ایران به سر بلندی و ثروت و آرامش و آسایش افسانه ای رسیده، در یاد و خاطره ی ایرانیان عظمت دوران او باقی مانده است و آرزوی ایرانیان زرتشتی این است که دوران عظمت و شکوه «شاه بهرام » مجدداً باز گردد و زرتشتیان عزت وقدرت از دست رفته ی خود را باز ییابند.
به خصوص بعد از مبارزات ابو مسلم و طاهر ذولیمینین و خانواده ی صفاو و یالمه و غیره، هرچند ایرانیان توانستند خلفای عرب را از سرزمین ما بیرون کنند و تعدادی از زرتشتیان به هندوستان رفتند، همیشه بین زرتشتیان ایران و پارسیان هند این «امید» بزرگ بوده که توسط شخصی بنام «شاه بهرام» عظمت و شکوه ایران مجدداً باز می گردد و با بازگشت او، عدل و داد و راستی و درستی و برابری و خلاصه همه ی نیکی ها قیام جهان را فرا خواهد گرفت.
در «بهمن شیت» باب 3 فقره 14 تا 17 آمده است که :«بهرام از نسل شاهان کیانی در روز اورمزد و آبان ماه (25 مهرماه شمسی) متولد می شود در هنگام تولدش از آسمان ستازه ریزد و چون به سن سی سالگی رسد با هزاران فیل با سپاهی از سوی هند رو به ایران آورده و اعراب را شکست دهد و خود پادشاه ایران گردد و آئین زرتشتی را دو مرتبه احیاء کند و انتشار دهد و مردمان را به آسایش و امنیت تام رساند.
» روانشاد موبد رستم شهزادی در کتاب مجموعه ی سخنرانی های خود ذکر می نمایند که اعتقاد به موعود همیشه موجب می شده که ملت شکست خورده و زجر کشیده که دچار سختی ها و کاستی ها و بدبختی ها و نا ملایمات است و بردگی و اسارت و قتل عام و ظلم و تعدی بسیار کشیده به این وسیله امید را در دل زنده نگاه دارد تا بتواند تحمل و بردباری و مبارزه را با امید بی کران به انجام رساند و با اعتقاد به موعود نیز ایرانیان امیدوارند که روزی دوباره عظمت گذشته ی خود را باز یابند، آنچه مسلم است در فرهنگ زرتشتی آمدن موعود آخر زمان پایان گیتی نبوده، بلکه پایان بدی ها و نارسایی هاست، از آن زمان به بعد ظلم و تعدی و بی عدالتی و گرفتاری های انسان ها پایان خواهد یافت و داد و راستی و نیکی سرتاسر جهان را فرا خواهد گرفت و این آرزوی محل و غیر قابل دسترس نیست و مسلماً روزی انسان ها به این آرزو دست خواهند یافت.
تاریخ بشر، در سرتاسر این جهان خاکی، نشان می دهد که، بارها و بارها، به نام آزادی، آزادی و بنام برقراری عدالت، عدالت سرکوب شده است و از این روست که باور به آمدن موعود در بین همه ملل وجود داشته و دارد، و این جمله «ای بزرگترین آرزو بیا» که طی چراغانی خیابان ولی عصر مشاهده می شود، حقیقتاً آرزوی همه مردمان جهان است. اعتقاد به آمدن «بهرام یا سوشیانت» در بین زرتشتیان و «ماشیه» در بین یهودیان یا بازگشت «مسیح» در بین عیسویان یا آمدن «مهدی(ع)» در بین هموطنان مسلمان و «میتسویه» در بین بودائیان و غیره همه یک هدف و یک آرزو را دنبال می کند و آن برقراری داد و راستی و همه ی نیکی ها در جهان است.
ولی باید توجه داشت که نمی توان امید داشت که با وسایل نا مقدس به هدف مقدس رسید، و تازه اگر هم این مفاهیم بسیار والا و مقدس به زور شمشیر شود، نمی تواند پایدار و ابدی بماند، مگر اینکه ما انسان ها از هر دین و مذهبی که هستیم اختلافات را کنار گذاشته و بیشتر به مشترکات بپردازیم و با یکدیگر یکدل و همراه شده و با دانش اندوزی و به کارگیری خود و وجدان فردی و اجتماعی، این مفاهیم پاک و مقدس آزادی و عدل و داد و غیره را که آرمان همه ی مردمان نیک جهان است را بخوبی بشناسیم و به راستی عمل کنیم تا با درک درست و گسترش نیکی ها لیاقت داشتن این چنین جامعه آرمانی را بدست آوریم که هم آمدن این موعود پاک انسانی تسریع گردد و هم آیندگان بتوانند استقرار این صفات نیک انسانی را در جهان برای همیشه پا بر جا و پایدار نگاه دارند.
فهرست مطالب
– موعود در جهان بینی زرتشتی (سوشیانت و شاه بهرام)
– جشن منتظران یا قیان هوشیدر
– داوری جهانی و ظهور منجی
– نخستین منجی(اوشی در یا هوشیدر)
دومین منجی (هوشیدر ماه)
سومین منجی(سوشانس،سوشیانت، سوشیانس)