سر کتاب

تحقیق درباره جایگاه معاد


جایگاه معاد :
معاد در تحمل و فطرت هر انسانی جایگاه قابل توجهی دارد زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه می شود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا می رسد؟ نتیجه و هدف از زندگی چیست؟ آری این سئوالها برای همه مطرح است گرچه افرادی به زبان معاد را نمی پذیرند ولی ناخوداگاه در عمق جان خود احساس ابدیت برای انسان دارند و گاه و بی گاه از خود علامتهایی نشان می دهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم حاضر نیستند انسانیت و شخصیت واقعی او را نابود و نیست شده بدانند که ما نمونه هایی از این علامتها را در اینجا بیان می کنیم .

1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام می گذارند.
2- نام شخصیتهای مرده را بر روی خیابانها ، موسسات ، مدارس و دانشگاهها می گذارند.

3- گاه ی مردگان خود را مومیایی کرده تا فاسد نشوند یکی از احساسات درونی انسان احساس غربت است دنیا برای او تنگ است با همسر و باغ و مسافرت هم موقتا خود را سرگرم می سازد ولی پس از چندی ابز از درون احساس کمبود می کرد همه وسائل رفاه هم او را سیر نمی کند گاهی به فکر خود کشی می افتد گاهی می پرسد هدف آفرینش چیست؟ چرا من هستم تمام این قلقلک های درونی نشان می دهد که انسان احساس غربت می کندو این جهان با تمام گستردگیش برای او تنگ است و جسم برای او قفس و دنیا برای او زندان است که این احساس فیزیکی از زمینه های ایمان به روزی است که در آنجا انسان سیر می شود به تمام آرزوها و اهدافش می رسد زیرا پاسخ هر نیاز و احساس و قلقلک درونی در بیورن موجود است مثلا احساس تشنگی با آب و احساس شهوت با همسر و احساس غربت هم با معاد پاسخ داده می شود در طول تاریخ هیچ کس دلیل علمی برای نبودن معاد نیاورده و چیزی که مخالفان معاد زمزمه می کنند آن است که مگر می شود انسان مرده ای که ذراتش پوسیده و پخش شده است بار دیگر زنده شود؟ پاسخ عقل و قرآن آن است که می شود و این کار نشدنی نیست هم در فکر قابل تصور است و هم دائما در شبانه روز نمونه هائی از زنده شدن مردگان را با چشم خود می بینیم امام جواد (ع) می فرماید: خوابیدن و بیدار شدن بهترین نمونه ای است که مردن و زنده شدن را برای ما قابل درک می کند آری مرگ یک خواب طولانی و شدیدی بیش نیست بهار و پاییز درختان نمونه دیگری از زنده شدن و مردن گیاهان است در سوره فاطر می خوانیم : خداست که با دها فرستد تا ابر را انگیزد و آن را به شهرها و مناطق مرده روانه می کند و پس از باریدن آن شهر مرده را زنده می کند سپس می فرماید “کذلک النشور” یعنی زنده شدن مردگان هم مانند زنده شدن درختان و گیاهان است در جای دیگر می فرماید: “احیینا به بلده میتا کذلک الخروج” ما به واسطه باران شهر مرده را زنده کردیم همچنین است خروج شما در قیامت .

بنابراین نمونه هائی از زنده شدن در آفرینش هر روز و شب و هر سال و فصل پیش چشم ما می درخشد و مساله زنده شدن مرده را برای ما ساده و ممکن جلوه می دهد.

داستانی دیگر

روزی حضرت ابراهیم از کنار دریایی می گذشت که لاشه حیوانی را دید که حیوانات و پرندگان و جانوران دریایی بر روی آن ریخته اند و هر کدام قسمتی از بدن او را خورده اند وقتی حضرت ابراهیم این منظره را دید از خدا پرسید که روز قیامت چگونه حیوانات را زنده می کنی خداوند از حضرت ابراهیم پرسید آیا ایمان به معاد و قدرت من نداری؟ گفت : چرا اما تا با چشمان خودم نبینم آرامش پیدا نمی کنم خداوند به ابراهیم گفت که چهار پرنده را بگیر و بکش و گوشتشان را درهم مخلوط کن و بر سر چند کوه بگذار وپس یک به یک آنها را صدا بزن ببین چگونه ذرات مخلوط از هم جدا و در کنار هم و پرنده اولی ساخته می شود حضرت ابراهیم هم همین کار را کرد و مشاهده کرد که وقتی پرندگان را صدا می کند چگونه قطعات هر پرنده از سر هر قله به هم می پیوندد و همان پرنده ی قبلی را می سازند.

“دلیل اول معاد”
برای معاد چند دلیل محکم می توان آورد که هم عقل و هم قرآن آن را بیان فرموده است از جمله اینکه چون خداوند عادل است باید معاد باشد و اگر قیامت نباشد به عدالت خداوند ضرر می زند از سوی دیگر دردنیا هم که یا جز اینست و یا به ندرت گوشمالی هائی جزئی بیشتر به چشم نمی خورد و دیر یا زود خوبان و بدان از دنیا می روند و اگر حساب و جزایی در جایی دیگری مثل قیامت در کار نباشد و با مردن همه نابود شوند پس عدالت خدا چه می شود؟ آری چون خداوند عادل است و در دنیا هم جزائی نیست پس باید در سرای دیگر جزاء باشد.

سئوال
چرا در دنیا خداوند جزا نمی دهد آیا بهتر نبود معامله نقدی می شد و هر نیکوکار یا گناهکاری در همین دنیا حسابش تصفیه می شد تا دیگر نیازی به قیامت نداشته باشیم ؟ این سئوال پاسخ های متعددی می تواند داشته باشد که ما به بعضی از آنها به طور فشرده اشاره می کنیم.

پاسخ اول :
چون جزا در دنیا به دیگران هم سرایت می کند.ظلم است . مثلا : اگر من امروز یک سیلی به صورت مظلومی زده باشم و خداوند جزایم را دراین دنیا بدهد و دست من را فلج کند وقتی به منزل بروم تمام بستگان رنج می برند در حلی که بستگان من گناهی نکرده اند در این دنیا جای سرایت است یعنی رنج و خوشی من در دیگران نیز اثر می گذارد به همین دلیل جزا در دنیا نیز یک بی عدالتی است. اما در قیامت پیوندها گسسته می شود و هر کس به فکر خودش است و به گفته ی قران حتی انسان از فرزند و همسر خود نیز فراری می شود و در فکر نجات است و در آن جا اگر بلایی سر مجرم آمد به دیگران سرایت نمی کند.

پاسخ دوم:
آزادی مردم گرفته می شود اگر در دنیا خداوند پاداش و کیفر دهد مردم یا از ترس و یا از طمع خوب می شوند و این نوع خوبی قهر است و چندان ارزش ندارد انسان باید ازاد باشد و گناه نکند و گرنه اگر چنین باشد که هر کشاورز و کارگر و تاجر و دانشجویی فلان کار خیر کند خداوند فلان باغ و کاخ و مال و مدرک را در دنیا به او بدهد همه مردم زاهد و عابد و مسلمان می شوند و این ارزشی ندارد شرف انسان به ازادی و انتخاب اوست و گرنه عبادت قهری را میلیون ها میلیون ملائکه داشتند و خدا انسان را افرید و در میان هواها و هوس ها و خط های ضد و نقیض یکی را انتخاب نماید.

پاسخ سوم
در دنیا امکان جزا نیست سومین پاسخ برای این سئوال که چرا خداوند ما را در دنیا به کیفر یا پاداش نمی رساند؟ این است که در دنیا به خاطر محدودیت هایی که دارد امکان جزا برای نیکوکاران و جنایتکارات نیست مثلا گاهی جنایتکارانی پیدا می شوند که صدها نفر بی گناه را می کشند چگونه در دنیا می توان چنین فردی را به کیفرش رساند بر فرض او را اعدام کنیم قتل او در برابر یک نفر از هزاران اشخاصی است که کشته است خون باقی بی گناهان چه می شود؟


تعداد صفحات : 12 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود