مقدمه :
تعلیم عبارت است از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای این که متعلم دانشی را واجه شود . در بعضی از تعاریف انجام شده از تعلیم به جای عبارت فراهم کردن زمینه ها و عوامل انتقال معلومات را به اذهان متعلمین ذکر می شود . البته این نقل و انتقالات در این مورد یک عنوان انتراعی بیش نیست . وقتی که زمینه ها فراهم شد نتیجه ای برآن مترتب می گردد که در آن صورت می گویند علم از معلم بر متعلم منتقل شده است، لذا نقل و انتقالات در این مورد چیزی نیست جز آنکه زمینه هایی برای متعلم فراهم شود .
تعریف تربیت :
تربیت عبارت است از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب . تعریف بالا حاکی از این مطلب است که انسان دارای استعدادهای نهفته است که تا تربیت صحیح نباشد این استعدادها مورد بهره برداری قرار نمی گیرد . پیامبر گرامی است (ص) فرموده است « الناس معارن کمعارن الذهب والفضه » موضوع تربیت انسان است نه حیوان . البته ممکن است ، کسی تربیت وسیعی را بنیان نهد که شامل حیوانات هم بشود ، اما آنچه که امروزه به عنوان تعلیم و تربیت مورد بحث است غیر از این معنی است .
دامنه تربیت :
همان طور که برای جهان هستی مرز و نهایتی نمی توان یافت بلکه بالاتر از یافتن نمی توان تصور کرد برای تربیت انسان نیز به لحاظ ابعاد متعدد وجودی او نمی شود محدوده ای معلوم نمود مع الوصف با وجودی که انسان موجود نشناخته بلکه ناشناختنی است برای توانائیهای عقلانی و عاطفی او در حیطه فردی و اجتماعی می شود مشخصه هایی معلوم نمود .
با این که انسان کامل در دنیا کم است ، ولی همه آمار انسانها در سراسر گیتی به دنبال انسان کامل می گردند ، انسان با ملاحظه خوبیهای متعددی که در انسانها سراغ دارد ، و گاهگاه می بیند ، همه خوبیها را یکجا در ذهن خود تصور می کند و آن وقت انتظار دارد ، انسانی متعلی فاقد همه نواقص و بدیها و واجد همه خوبیها به وجود آید و به هر حال انتظار دارد همه انسانها خوب رفتار کنند .
دستگاه های تربیتی هم عموماً در تلاش بوده و هستند که انسانها را به صفات و کمالات مطلوب بیارایند و به جامعه برای ارائه خدمات گسیل دارند . امیرالمومنین که خود انسان کامل است و زندگی او سراسر فضیلت و افتخار بوده است .
برین متن
بندگان خدا، بهترین وسیله ای که مقربان به درگاه خدا بدان توسل جویند عبارت است از ایمان به خدا و پیامبرانش و آنچه پیامبران از جانب او آورده اند و جهاد در راه خدا قله بلند اسلام اسلام است و به پا داشتن نماز که آئین است و کلمه لااله الاالله که شرشت انسان است و دادن زکات ، که واجب مالی است و روزه رمضان که دژی محکم در برابرآتش است و حج که آندو فقر را ذابل می کنند و گناه را محو می سازند و بهشت را موجب می شوند و صله رحم که مایه رحم که مایه فزونی ثروت و درازی عمر و زیادی عدد خاندان است و صدقه آشکارا که از مرگ بد پیشگیری می کند . و کارهای خیر که از مهلکه های بد نگه می دارد .
امام اعلام می دارند ایام حیات مهلتی است و طول عمر دنیا را مهلت می نامند که به دنبال آن مرگ است لذا در این مهلت بایستی عمل را برای خداوند خالص گردانید .
تعریف تعلیم و تربیت :
ارائه تعریف دقیق و روشن از تعلیم و تربیت کاری بسیار مشکل و تعاریف مختلفی که آموزش و پرورش ارائه شده اکثراً تنها بعضی از ابعاد وجودی انسان را مورد توجه قرارداده و یا انسان را در چهارچوب نظام اجتماعی اقتصادی فرهنگی خاصی نگریسته اند و نتیجه این که وضع جامعه خود را کعبه آمال قرارداده و انسان را در موازنه با نظام اجتماعی می خواهند بسازند .
گاه این تعاریف انسان را از دیدگاه انگیزه ها و علایق و نیازهای مادی فردی مورد توجه قرارداده و فرد انسان را اصیل دانسته اند و گاه جامعه را اصیل دانستند و از دیدگاه نیازها و شرایط اجتماعی خاصی بدو می نگرند و او را تابع جامعه و خواستهای جامعه می دانند و عموماً این تعاریف و یا مکاتب تربیتی در برگیرنده آنها تحت تائید ارزشها و نیتهای فلسفی اجتماعی و فرهنگی خاصی قراردارند و یا به جنبه های خاصی از علوم اصالت بخشیده محور امر تعلیمی و تربیت را بر یافته های زیست شناسی ، روان شناسی یا جامعه شناسی و از این قبیل موارد قرارداده اند .
گاه این مکاتب کار تربیت را « سازگار کردن انسان با محیط فرد » می دانند .
گاه این امور انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر در نظر می گیرند و اجتماعی کردن فرد یا سازگار نمودند او با اجتماع را کار اصل تعلیم و تربیت به حساب می آورند . برای ارائه نمونه ای از این تعاریف می توان به تعریف هربرت اسپنسرکه ازبنیان گذاران تعلیم و تربیت جدید در غرب است نمود .
نامبرده تربیت را سازگار کردن انسانها با محیط فرد می داند جان دیویی فیلسوف و مربی آمریکایی ، و رغبتهای او را اصیل می داند و تعلیم و تربیت را بازسازی وتجدیدنظر و تجربیات و تشکیل مجدد آن تجربیات تعریف می نماید .
و اما در بینش اسلام فلسفه تربیت انسان درموازنه با وضع جامعه تعیین نمی شود . زیرا که این وضع یک وضعیت اعتباری و قراردادی است و تنها بعدی از انسان بدون ارتباط با دیگرابعاد وجود او مورد توجه قرارنمی گیرد ، یا به ارزشهایی خاص که تنها در شرایط زمانی و مکانی خاص اعتبار و موضع انسان در مجموعه هستی تعیین می گردد زیرا که این رابطه یک رابطه واقعی است و انسان عنصری جدایی ناپذیر از مجموعه نظام خلقت است و نظام هستی طبق نصر قرآن کریم از پوچی و بی هدفی و بی کنترلی بدور است . آیاتی چند از قرآن کریم بر این امر دلالت دارند .
ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک وقنا عذاب النار
ای پروردگار مااین جهان رابیهوده نیافرده ای پاک خداونداماراازعذاب آتش محفوظ بدار .
ایحسب الانسان ان یترک سدی ای انسان آیا گمان می کنید اور را به حال خود رهاکرده ایدوبیهوده آفریدیم والی الله یرجع الاموربازگشت امر به سوی خداست .
با توجه به مطالب ذکر شده شاید بتوان تعلیم و تربیت را از دیدگاه مکتب اسلام چنین تعریف کرد تعلیم و تربیت اسلامی عبارت است از امر شناخت و هدایت توانائی های انسان در جهت ارزشهای اسلامی به منظور هماهنگی انسان باکل نظام هستی و امرجانشینی خداوند برروی زمین وآماده ش اوبرای رسیدن به مقام قرب الهی وملاقات پروردگارمتعال وپیوستن به جهان ازلی وجدی .
اهمیت تعلیم و تربیت
ضرورت تعلیم و تربیت
شاید کمتر کسی است باشد که درباره لزوم تعلیم و تربیت شک کند زیرا با اندکی تفکر روشن می شود که انسان شدن انسان مرهون و مدیون اقدام های تعلیمی و تربیت چه خود ( خودسازی ) و چه از طرف پرورشکاران او می باشد . افلاطون می گوید : در اثر تربیت ، جسم و روح انسان به بلندترین پایه جمال و کمال می رسد ، بنابراین عالیتر و مقدمتر از تربیت فنی نیست . خدیوی 1364
تعلیم و تربیت به ویژه تعلیم و تربیت دینی می تواند ارتباط آفریننده با آفریدگار را مستحکم تر نماید و او را به پذیرش تعهد و قبول مسئولیت وادارد . اساساً انگیزه بعثت انبیاء و امامت معصومین (ع) و ولایت فقها نیز بر همین هدف استوار است . تعلیم و تربیت می تواند به رشد و ارتقاء جسمانی و روحانی انسانی مرد نماید و نیازهای فردی ، اجتماعی ، اقتصادی انسان را تامین کند . اساساً باید دانست که تمام امور زندگی بشر چه در حال فردی و چه اجتماعی ، به طور مستقیم یا غیر مستقیم با امر تعلیم و تربیت ارتباط دارد .
زیرا انسان موجودی صاحب اختیار و دارای اراده ی آزاد است و این اراده و اختیار تحت تاثیر حالات درونی و گرایشات روحی او است و لذا انسان به هر صحنه ای که وارد شود اعم از اقتصاد و سیاست و هنرو … عنان اختیار او در آن صحنه درست خواهد بود . حال اگر این امیال و کششهای درونی در اثر تعلیم و تربیت صحیح به مسیر درست و اصولی خود هدایت شود . می توان امید داشت که انسان در صحنه های گوناگون مطابق حق و به روش صحیح عمل خواهد کرد والا اگر اراده او تنها تحت تاثیر امیال و خواهشهای نفسانی باشد و هیچ عامل تربیتی آن را کنترل نکند . مسلماً عملکرد انسان خالی از خطر و اشتباه نخواهد بود .